فمالی لم اطا سبع الطباقی


و لم اصعد علی اعلی المراقی

چرا خربندهٔ دجال باشم؟


چو کردم با مسیحا هم وثاقی

علی اعلی المعارج و المعالی


مطاء المجد اوحی کالتراق

به از هشتم بهشت آید مرا جای


ورای این رواق هفت طاقی

و انی لم اصرح باتحاد


ولکن ان فنیت اکون باق

مگو: من او و او من، نیک می دان


که او را خود نباشد جفت و طاقی

و کیف تبین فی ثیار بحر


قطیرات جرین من السواق

مکن فاش این سخن ها همچو حلاج


بیاویزندت از دار، ای عراقی